روایت زنی که پس از سالها ترک تعلقات و ارثیه های عاطفی خودش به وطن و خانواده مراجعه میکند و در کمال ناباوری میبیند که هیچ چیز در این وادی به سان گذشته نیست!
در واقع داستان فرانک، داستان تبدیل شدن خاطرات گذشته به آرزوهای امروزه!
شاید به همین خاطر است که در فرانک اپنینگی نیمه عصبانی و مغموم رو تصور کنید از چوب عود (آگاروود) و بوی دم کرده و شرجی از گیاه تنباکو و کمی عطر پرالین که شاید تنها انگیزه مثبت برای فرانک باشه به سمت دوباره ساختن و اصلاح کردن.
در هیچ کجای قصه این عطر اثری از روایح اغواگر و لوند زنانه مشاهده نخواهیم کرد.
حتی رفته رفته رایحه سوق پیدا میکنه به سمت یک عطر مردانه ی با صلابت که نت های بالزام، چوب گایاک و وانیل این بعد عطر رو برای شما آشکارتر میکند!
بله فرانک مبدل شده به یک زن با ساختاری مردگونه و کت و شلوارپوش، که به دنبال درست کردن قصه و ایفای نقش یک ناجی برای وطن و خانواده خودشه!
اما چرا فرانک؟
فرانک مثل تمامی عطرها از سه بن تشکیل شده:
فر- آن- ک
فر به معنای جلال و شکوه و بزرگی و در اینجا مجازاً به عنوان شاه و ملکه،
آن در اینجا به معنای آفریننده نادیدنی است که در کلمه آنا به معنای مادر و مادربزرگ هم دیده میشود.
و اما ک یا همان کی به معنای زمین است و شاید تعبیری از خاک یا وطن، پس زمینی که بسیار بسیار ارزشمند است معنیش کنیم. کلمه گیاه یا کیاه هم از همین بن است!
و فرانک یعنی ملکه آفریننده گیاه.
جشن نوروز هر سال به یاد فرانک برگزار میشود.
و اما Creation که ما آنرا از تعبیر فارسی آن به معنای آفرینش وام گرفته ایم.
در این رایحه هر ساختاری که به شکوه و بزرگی مقام یک زن به عنوان عنصری آفریننده کمک کند وجود داشته و میتواند گرمابخش روز و شبهای زمستانی روزگارمان باشد.